با وجود اینکه کارم رو دارم، مسیرم مشخصه و دارم به سمت هدفهام پیش میرم، امسال برای اولین بار چندین بار به خودم اومدم و پرسیدم: من دارم با زندگیم چه غلطی میکنم؟
راستش میترسم. از اینکه صلاحیتم برای هدفی که دارم کافی نباشه و مجبور باشم خیلی سختی بکشم. بورسیه به تنهایی انگیزهمو تامین نکرده و خیلی دودلم که آیا میخوام نوازندهی پیانو باشم یا نه. اگه تکلیفم با خودم مشخص میشد و تصمیمم رو میگرفتم، انگیزهام هم تامین میشد چون میدونستم این قراره زندگیم باشم.
برای موسیقی کودک، میدونم که تو چند سال آینده قراره ولش کنم ولی از طرفی این رو هم میدونم که دوست دارم تو ۳۰ سالگی استودیوی خودم رو داشته باشم و موسیقی کودک کار کنم.
این روزها بیشتر آهنگ مینویسم. واقعا هیجانزده و خوشحالم میکنه. باید یه تنظیمکننده پیدا کنم باهاش ضبطشون بکنم یا خودم تنظیمکننده بشم. باید یه پابلیشر پیدا کنم معرفم باشه یا خودم به آرتیستها پیام بدم و آهنگهامو براشون بفرستم. هر اتفاقی هم که بیوفته، میدونم این کاریه که باید دیر یا زود انجامش بدم.
دربارهی پیانو هیچی نمیدونم. کاشکی میشد ولش بکنم. کاشکی میشد تصمیمم رو بگیرم و انقدر تلاش بکنم تا اون نوازندهای بشم که تو ذهنمه. کاشکی میشد مسیرم واضحتر بشه.
۱۱۰ روز دیگه گایدلاین بورسیهی امسال میاد. میترسم خیلی زیاد.
نوشته شده در شنبه بیست و دوم مهر ۱۴۰۲ساعت 8:50 به قلم میرا
44/ فیک...برچسب : نویسنده : dmnz بازدید : 40